پس از بروز مرگ و انتقال روح به عوالم روحی , روح افراد خانواده, بخصوص زن و شوهری که در تمام دوران حیات مادی در حال نزاع و ناراحتی و ناسازگاری های مختلف بوده اند , به یک جهان روحی و یا در یک طبقه و یا عشیره مخصوصی انتقال نمی یابند , زیرا چنین افراد , در طول زندگانی خاکی خود به اثبات رسانیده اند که آنها تجانس روحی با یکدیگر ندارند وگرنه نزاع و یا اختلافی در بین آنها در حیات مادی به وجود نمی آمد و معمولا ارواح در عالم روحی مقابل یکدیگر قرار نخواهند گرفت و هر یک از آنها زندگانی جدیدی را برای خود شروع می نماید و اگر روح هر دو نفر آنها به بهشت انتقال بیابد , مسلما هرکدام در طبقات و عشیره های روحی بخصوص , زوج های مناسبی را برای خود انتخاب می کنند که فرکانس امواج روحی آنها با هم مطابقت کامل داشته و وجود آنها نیز سرشار از مهر و محبت به نسبت طبقه یا عشیره خود هستند.
زوجاتی که از بدو زندگانی , عشق و محبت را پیشه خود ساخته و تا آخرین مراحل عمر , هیچ نوع اختلافی بین آنها دیده نشود و هیچ کدام , گذشت و بذل محبت را نسبت به دیگری دریغ نکند , در زمان پس از مرگ نیز احتمالا زندگی مشترکی با هم خواهند داشت و هر یک از این زوجات که قبلا فوت شده اند , روح او جزو اولین ارواحی است که در زمان مرگ , بر بالین دیگری حاضر خواهد شد و پس از جدائی کامل روح از جسم مادی , در مرحله نخست او را دلداری می دهد , تا هرچه سریعتر آن روح تازه وارد را آماده زندگی پس از مرگ کند , تا بتواند به عقل کامل زمان حیات خود دست یابد و علوم روحی را نیز بیاموزد و از حقیقت مرگ و زندگانی پس از آن و عوالم روحی , آگاه شود و زودتر بتواند در بهشت زندگی مشترک خود را به نحو دیگری ادامه دهد.
البته این حالت در صورتی رخ می دهد که این روح زن و مرد , تجانس کاملی نسبت به یکدیگر داشته و از نظر اعمال و رفتار و کردار و اخلاق و ... در زمان حیات مادی با هم یکسان بوده باشند و هر دو شایستگی احراز یکی از طبقات روحی را به دست آورند و در عشیره بخصوصی , نیز قرار بگیرند و از همه مهمتر , این دو روح , قلبا مایل به ادامه زندگی مشترک با یکدیگر باشند , در غیر اینصورت نحوه زندگی روحی پس از مرگ هر یک از آنها به شیوه و کردار دیگری خواهد بود.
ارواح نسل بشر پس از رسیدن به عوالم روحی و دستیابی به حد تکامل عقلی ,برخی از تعصبات خشکی را که در زمان حیات , نسبت به زن و فرزندان و وابستگان خود داشته اند , از دست می دهند و حقایق حیات مادی و روحی را خواهند پذیرفت. فرضا , مردی که در زمان حیات مادی دارای تعصبات زیادی نسبت به خانواده خود است و فوت می کند , از ارواح او پس از رسیدن به تکامل عقلی در مورد ازدواج دختر و یا حتی همسر سابقش سوال شود , مسلما بدون هیچ گونه تعصبی با حقیقت بینی کامل با ازدواج آنها موافقت می کند و حتی در برخی از مواقع , این روح آزاد ,شوهر همسر قبلی خود را نیز انتخاب خواهد کرد و یا از مردی که او میل دارد شوهر همسرش شود می خواهد که با زن زمان حیات او ازدواج کند , چون عوالم روحی تابع مقررات دیگری است و این عوالم خارج از بغض و حسد و کینه و تعبصبات بی جان زمان حیات مادی بوده و در عوالم روحی فقط عقل و منطق و برهان و حقیقت خداشناسی حاکم هستند و از جهل و نادانی و فساد خبری نیست . درباره فرار از جهل و نادانی , حتی ارواحی که در جهان های پست قرار گرفته اند , درصدد به سازی وضعیت روحی خود هستند , تا بتواند از آن جهان های پرزجر و عذاب , بگونه ای رهایی بیابند.
برخی از تمایلات و خواست های نفسانی و عواطف و مهر و محبت های زمان حیات بشر , تا طبقه هشتم بهشت , به نسبت های کم و زیاد در ارواح باقی می مانند و از آنجا به بعد است که این نوع خواسته ها بتدریج ثقل خود را از دست می دهند , زیرا در این طبقات مختلف بهشت , خواست ها و مهر و محبت , شکل جدیدتری را بخود خواهد گرفت و ارواح نهایتا تا آخرین طبقات بهشت است که می توانند , برخی از ملکات زمان حیات و ثقل اعمال و رفتار خود را در عوالم روحی حفظ کنند چون تا زمانی که ارواح نتوانند خود را به طبقه نهم بهشت برسانند , احتمال برگشتن آنها به ماده برای تکامل مجدد روحی , وجود خواهد داشت و به همین علت هم ارواحی که در بهشت زندگی می کنند , بنا به حکم فطرت روحی نمی توانند تمام خاطرات و احساس و عواطف زمان حیات خود را در یک مرحله و یک جهان و یک باره از دست بدهند , زیرا با این عمل , تمام خاطرات و ملکات خود را که از گذشته های بسیار دور می باشند و با خود آورده اند , از دست می دهند و فراموش می کنند و به همین دلیل هم محیط زندگی در بهشت , تقریبا شباهت زیادی , با , محیط کره خاکی دارد تا این که ازواح در این جهان تغییرات چندانی را احساس ننمایند و در صورت مراجعت مجدد , جهت تکامل روحی , بتوانند محیط های مادی را بپذیرند.