در این بخش می خواهیم از یک شئ بی جان اما مرموزی بنام “آینه” صحبت کنیم. شیئ که همیشه در اطراف ما وجود دارد اما شاید چیز زیادی در رابطه با آن نمی دانیم. اینجا می خواهیم نگاهی هم فیزیکی و هم متافیزیکی به راز آینه ها داشته باشیم و از ماهیت واقعی آینه ها تا حدودی با خبر شویم.
آیا آینه، دریچه ای به عالم ماوراء می باشد؟
اجازه بدهید قبل از اینکه وارد راز آینه ها و ماورا بشویم، آینه ها و حس بینایی انسان را از نگاه علمی و فیزیکی بررسی کنیم. ابتدا چند سوال: آیا اجسامی که در اطراف خود میبینم به شکل واقعی خود هستند؟ آیا چشمهای ما حقیقت و شکل واقعی اشیاء را نشان ما می دهد؟ وقتی نور به اشیاء رنگی برخورد می کند، آیا رنگ سفیدی که مشاهده می کنیم واقعا سفید است؟ پس چرا همین رنگ و نور را اگر از منشور شیشه ای عبور دهیم به هفت طیف رنگی تقسیم می شود؟ طیفهایی که در واقع، رنگ نیستند، بلکه موجهایی هستند که طول و مقدار ترددشان باهم متفاوت است. پس در واقع نه سفید، سفید است و نه قرمز، قرمز. هر چه که اتفاق می افتد حاصل فعل و انفعالات همین امواج در سلول های عصبی موجود در انتهای محل ارتباط چشم و مغز است. که مرکز بینایی در مغز آنها را شناسایی و به صورت رنگهای مختلف ترجمه می کند.در واقع ما و هر آنچه اطراف ماست، عبارت هستیم از فضای بزرگی که اتمها در آن شناور هستند.
اگر ساز و کار حس بینایی ما با آنچه در حال حاضر هست فرق داشت میتوانست از دیوار های بتنی نیز عبور کند و ما پشت دیوار را نیز میتوانستیم ببینیم. اما برنامه ریزی بینایی ما طوریست که دیوار را غیر قابل نفوذ میبیند در صورتی که ماهیت دیوار یکدست نیست و از منافذ زیادی برخوردار است که برخی اشعه ها می توانند از آن عبور کنند اما امواج و اشعه های مرتبط با بینایی انسان قادر به نفوذ از آن نیست، و هنگام برخورد با دیوار منعکس شده و به سمت ما باز میگردد. احکامی که ما نسبت به دنیای اطراف خود صادر می کنیم تنها تجربیاتی از حواس پنج گانه ما هستند نه احکام و ماهیت واقعی آنچه میبینیم. یعنی جهانی که داریم مشاهده می کنیم خود حقیقی آن نیست، بلکه جهانیست که ما به واسطه حواس پنجگانه خود ساخته و تعریف کرده ایم. ما نه تنها اشیاء را آنچه هستند نمیبینیم بلکه اشیائی جلو چشم ما وجود دارند ولی آنها را نمیبینیم. یعنی امواج و رنگهایی غیر از طیف رنگی به صورت کوتاه و بلند وجود دارند که ما قادر به دیدن یا شنیدن آنها نیستیم. و یا برعکس، گاهی اشیاء و اشکالی را میبینیم که اصولا وجود خارجی ندارند، مانند ستارگانی که میلیون ها سال مرده و از بین رفته اند ولی هنوز آنها را در آسمان میبینیم. [یعنی در اصل نمیبینیم ولی تحت تاثیر زیبایی آن قرار میگیریم]
در راز آینه ها ، آینه به شکل مرموزی عمل می کند. مثلا اگر به آینه نگاه کنیم سمت راست خود را چپ و سمت چپ خود را است میبینیم. یعنی اگر روبروی آینه دست راست خود را حرکت دهیم دست چپ آینه شروع به حرکت می کند. بعضی ها می گویند آینه همه چیز را معکوس نشان می دهد در صورتی که این طور نیست، یعنی آینه هیچ وقت تصویر مارا وارونه نشان نمیدهد که مثلا پاهای ما بالا و سر ما پایین قرار بگیرد. آینه فقط حالت افقی و چپ و راست را معکوس می کند و نه حالت عمودی. آینه هیچگاه نور را مستقیما به چشمهای ما منعکس نمی کند، بلکه آن را جذب و سپس بصورت معکوس به طرف ما منعکس می کند. [و آنچه در آن میبینیم حقیقی نیست بلکه امواج الکترومغناطیسی متردد از اینجا و آنجاست. ] حال سؤال اینجاست، براستی این نوری که جذب می شود به “کجا می رود؟ و چگونه و از کجا دوباره به سمت ما باز میگردد؟
از همان سالهای اولیه که انسان تصویر خود را در آب و سایر سطوح منعکس کننده میدید، توجه اش نسبت به این امر و راز آینه ها جلب شد. از طرفی داستان ها و افسانه های زیادی در باره ی اشخاصی که توانستند وارد آینه شده و عالم های دیگری را ببینند و سپس از آن خارج شوند وجود دارد. همچنین اشخاص زیادی ادعا کردند وقتی در یک مدت معین به آینه خیره میشوند چهره های عجیب و غریب از افراد آشنا یا غریبه ای را میبینند که حتی بعضی از آنها در قید حیات نیستند. افرادی که انگار میخواهند پیام خاصی را با آنها در میان بگذارند. از زمانی که از آینه در کار سحر و جادو و احضار روح استفاده شد افسانه های زیادی نیز پیرامون آن شکل گرفت. مانند افرادی که با شخصیت های داخل آینه حرف میزنند و از امور غیبی باخبر می شوند. [مانند شخصیت جادوگر فیلم کارتونی سفید برفی] و جادویی که به اسم ‘جادوی آینه ای ‘ معروف است که معمولا زنان برای شوهران خود درست میکنند. [ به این شکل که جادوگر پشت آینه یکسری اورادی میخواند و طلسماتی مینویسد تا هر موقع شوهر آن زن خود را در آن آینه ببیند تحت تاثیر جادو قرار بگیرد و محبت او نسبت به زنش بیشتر شود و اجازه ی سرپیچی از دستورات زنش نداشته باشد.]
همچنین داستانهای افسانه ای بسیاری از آینه در فولکلورهای مردم جهان وجود دارد، به عنوان مثال در افسانه های یونان باستان آمده است که ارواح مردگان بعد از مرگ شخص، در آینه ی اتاقشان زندانی خواهند ماند. یا آینه ها توانایی کشیدن و زندانی کردن روح انسان را دارند تا بعدها ارواح را به عنوان ارواح خبیثه یا بصورت ارواح خون آشام به دنیا واقعی پس بدهند. [قصه ی یا افسانه قدیمی زنی به اسم bloody mary یا همان ماری خونی یا خون آلود از معروفترین این قصه هاست، زنی که با ریختن خون افراد زیادی به سلطنت رسید و بعد از مرگش روح آن در آینه ی اتاقش زندانی ماند. همچنین بر اساس این افسانه در غرب مردم باور داشتند اگر روبروی آینه ی حمام کسی سه تا پنج بار اسم ماری خونی را بیاورد روح ماری از آینه خارج شده و چشمان آن شخص را از حدقه در خواهد آورد. فیلم های زیادی در ژانر وحشت راجع به bloody mary ساخته شد از جمله ‘افسانه ی شهری’ یا فیلمی با عنوان همین بلادی ماری، و یا سریالهایی با عنوان ساوث پارک (در قسمت جهنم روی زمین۲۰۰۶)، و سریال سوپرنچرال که همگی به آینه و نیروی خبیث موجود در آن اشاره دارند.]