درمان کشف جدید

باسلام وعرض خوشامدبه بینندگان کانال این دارو حاصل ۲۵سال تجربیات بنده درموردنیروهای وانرژی های منفی ماورایی میباشد که از طب آروماتراپی گرفته شده وخواص بصورت رایحه وماساژفراوانی داردوطبق اصول طب آروماتراپی وعلوم غریبه وماورایی ساخته شده وبارها امتحان شده مجرب است خواص آن بیشترازبرچسب توضیح میباشدچون گنجایش نداشت اینجامفصلاتوضیح داده میشودوچگونگی مصرف دارو ومواردعوارض دارو شرح داده میشود:
مواردمصرف:درمان وجلوگیری ازچشم زخم. ازبین برنده فوری طلسم جادو.وانرژی های منفی.درمان دردهای بی علت. ایجادحس آرامش وسبکی.درمان وسوسه اضطراب استرس.هیستریک.وجنون .که منبع ماورایی داشته باشدازبین برنده شوک عصبی.باازبین بردن انرژی منفی روندزندگی را زیباتروموفق ترمیکندازبین برنده تنش های عصبی سپردفاعی دربرابرموجودات ماورایی.دفع ترس وهراس بصورت ماساژدرتارک سردرمان اختلالات سوداوی ومغزی که منجربه بیماریهای روانی وجنون میشودایجادمحبت بین زن وشوهر...
عوارض :لازم به ذکراست افرادی که آلرژی به عطرهادارندما محصول دیگری جهت عرضه داریم
بصورت ماساژدرمان دردهاعضلانی استرس واختلالات دوقطبی لوپ پیشانی وگیجگاه وجهت اضطراب وتنش عصبی درحمام بعدازشستشومیان طشت آب چندقطره ریخته وهفت جام آن رابا بسم الله الرحمن الرحیم روی سرتاپابریزیدپاشیدن آن به اطراف خانه جهت پاکسازی انرژی منفی مجربست 
توجه:هرگزدارورا درجای کثیف یانجس نریزید!چون ازدعاورقیه شریعه بسیارمجرب استفاده شده. قیمت ۱۵۰۰۰۰ریال هزینه ارسال تعدادزیادبصورت رایگان میباشدجهت آشنایی بیشتربه این محصول ودیدن عکس به کانال تلگرام ماshojamavara52@مراجعه کنید

ادامه مطلب ...

مکنونات که علم قادربه پاسخ گویی نیست

عناوین
ده پدیده که علم قادر به توضیح آن‏ها نیست
خیلی از افرادی که تا آستانه مرگ پیش رفته اند، تجارب خودشان را این گونه بیان می کنند: عبور از یک تونل به سوی نقطه ای نورانی 
با توسعه و پیشرفت علم نوین، مردم به طور روزافزونی باور آورده‌اند که علم می تواند هر چیزی را در سیاره و کیهان ما شرح دهد.

اما بیایید به‌خاطر بیاوریم که اگرچه خیلی از پدیده‌های جهان ما، توضیحات علمی دارند، اما نمی‌توان همه‌ی پدیده‌ها را با دانش علمی نوین توضیح داد.

 برای مثال، علم هنوز پاسخی قطعی درباره چگونگی فرآیند شکل‌گیری آغازین جهان ارائه نداده است. علم همچنین نمی‌تواند نحوه شکل‌گیری اعتقادات مذهبی را توضیح دهد. در قلمرو مسائل ماوراء طبیعی، پدیده‌های اسرارآمیزی هستند که در آن خصوص، هنوز توضیحات علمی پذیرفته‏ شده‏ای ارائه نشده است، چراکه شیوه‌های علمی نمی‌توانند برای سنجش یا مطالعه چنین پدیده‌هایی به‌کار روند.

بیایید نگاهی به بعضی از چنین پدیده‌های شرح داده نشده بیندازیم، و به خود یادآور شویم که طبیعت شگفت‌انگیز است و چیزهای بسیاری هنوز به صورت راز باقی مانده‌اند.

۱- اثر دارونماها (داروهایی که فقط برای راضی کردن مریض از نظر ذهنی، تجویز می‌‏شوند)

اثر دارونماها، تبدیل به یک معمای علم پزشکی شده است که به تاثیر ذهن بر سلامت بدن و شفابخشی اشاره می‌کند. یافته‌های پژوهشی نشان داده‌‌اند : بیمارانی که اعتقاد دارند دارویی مؤثر به آن‌ها داده شده، حتی اگر قرص‌های شکر دریافت کرده باشند، می‌توانند شفا یابند. این یافته‌ها باعث انجام تحقیقاتی شد که در آنها بدون اینکه اطلاعاتی داده شود آزمایشاتی انجام می‌شد، تا آزمایش‌کنندگان و افراد مورد آزمایش، فاقد هرگونه پیش زمینه‏  و پیش قضاوتی باشند.

متأسفانه، در این سال‌ها اثربخشی و قابلیت اندازه‌گیری اثر دارونماها، توسط علم غیرمعتبر فرض شده است. اما این امر ممکن است به دلیل محدودیت‌ شیوه‌های علمی باشد. با این حال، موارد زیادی از خودشفادهی انسانها مشاهده شده، که گاهی اوقات  اثربخشی آن حتی از ابزارهای پزشکی موجود برای درمان بدن فیزیکی نیز فراتر رفته است.

۲- حس ششم

پنج حس دیدن، شنیدن، چشایی، لامسه، و بویایی در شناسایی دنیای مادی به ما کمک می‌کنند. همچنین حس ششم وجود دارد، یک نیروی درونی ادراک که به ‌صورت شهود یا ادراک شهودی شناخته شده است. “شهود”، از لغتی لاتین می‌آید، که به معنای “نگاه به درون” است. شهود، توانایی دانستن و فهمیدن بدون استفاده از دلایل یا تحلیل‌های منطقی است، و در همه مردم در درجات مختلفی وجود دارد.

شهود به طور متداول اشاره به “احساس وقوع امری در آینده” یا “حس درونی” دارد، درونی آگاه بودن درباره چیز یا موقعیتی بدون دانش قبلی. براساس تحقیقات انجام شده، شصت و دو درصد مدیر عاملین سازمان‌ها، تصمیم‌گیری‌های شغلی را بیش ‌از آن‌ که بر پایه‌ تحلیل داده‌ها انجام دهند، براساس درک شهودی‌ خود به انجام می‌رسانند.

تحقیقی که در سال ۲۰۰۷ در مجله “کارنت بیولوژی” به چاپ رسید، این موضوع را مطرح کرد که وقتی به شرکت‌کنندگان زمانی برای نگاه کردن داده نشد، آنها مجبور به تکیه کردن بر حس درونی‌شان شدند، و علامت‌های عجیب را از میان بیش از ۶۵۰ علامت یکسان انتخاب ‌کردند. این درحالی بود که آنان درست‌تر از زمانی عمل کردند که یک ‏و نیم ثانیه برای دیدن وقت داشتند.

زمانی لائوذی، فیلسوف چین باستان، گفت : « قدرت درک شهودی، شما را تا آخر عمر از آسیب حفظ می‌کند.” همچنین آلبرت انیشتین نیز بیان کرد : « تنها چیز ارزشمند حقیقی، شهود است.”

اما این شهود درونی از کجا می‌آید؟ مطالعات روی مغز انسان برای پاسخ احتمالی به این راز، به غده صنوبری اشاره کرده است. رنه دکارت (۱۶۵۰-۱۵۹۶)، پدر فلسفه نوین، غده صنوبری را « جایگاه روح » نامید. تفکر شرق باستان، جایگاه شهود را در منطقه غده صنوبری در نظر می‌گیرد و معتقد است که غده صنوبری می تواند حقایق را از روح، در قالب دانش و تصورات دریافت کند.

۳- تجارب مربوط به زمان نزدیک به مرگ

گزارشات زیادی از تجاربی مختلف و در عین حال عجیب و شگفت انگیز، توسط افرادی که تا نزدیکی مرگ رفته اند وجود دارد، مثل عبور از یک تونل به سمت نوری درخشان، یا دیدن افراد محبوبشان و همچنین داشتن احساس آرامش و سکون.

یکی از قابل توجه ترین این گزارشات مربوط به تجربه آقای دکتر جورج رودونایا است، که “تجربه نزدیک به مرگ” وی در سال ۱۹۷۶ به ثبت رسید. این تجربه باعث شد تا رودونایا که پیش از این تجربه، منکر خدا بود، دگرگون شود و پس از آن کشیش کلیسای ارتدکس گردد. تجربه وی به ما این مطلب را خاطر نشان می کند که دنیای دیگری ورای این دنیای فیزیکی بشری وجود دارد.

با اینکه تا کنون افرادی بوده اند که به طور واقعی چنین تجاربی داشته اند، اما علم هنوز قادر به توصیف و تشریح پدیده تجارب نزدیک به مرگ نشده است. برخی

 از دانشمندان سعی دارند این طور توجیه کنند که تمام این تجارب نزدیک به مرگ می تواند نتیجه توهمات افرادی باشد که آسیب‌های مغزی دیده اند. اما واقعیت این است که درهیچ یک از این موارد، مغز افراد آسیب ندیده بود، از این رو هیچ تئوری علمی عینی قادر به توضیح یا آوردن دلیلی برای اینکه چرا این افراد چنین تجاربی داشتند و چرا پس از آن زندگی شان تغییر کرده، نبوده است.

۴- اشیاء پرنده ناشناخته

شی‏ء پرنده ناشناخته (یو اِف اُ)، اصطلاحی است که در سال ۱۹۵۲ توسط نیروی هوایی ایالات متحده برای طبقه بندی اشیائی به کار برده شد که پس از تحقیقات و بررسیها توسط متخصصین هنوز ناشناخته بودند. در فرهنگ عامیانه، مفهوم شی‏ء پرنده ناشناخته معمولاً برای سفینه‌های فضایی به ‏کار برده می شود که توسط موجودات بیگانه به پرواز در‏می‏آید.

اشیاء پرنده ناشناخته، از زمان سلسله سونگ در چین دیده و گزارش شده‏اند. در قرن یازدهم، شن کیو (۱۰۳۱–۱۰۹۵)، محقق و ژنرال ارتش چین، درکتاب خود به نام ” داستانهای استخر رویایی” (۱۰۸۸) از شیء پرنده صدف گونه‏ای با نور خیره‏کننده‏ی شدید نوشت که می‏توانست با سرعتی غیر قابل تصور حرکت کند.

یک تاجر آمریکایی به نام کنس آرنولد در سال ۱۹۴۷ گزارش کرد ۹ شی‏ء پرنده را که نوری درخشان داشتند، نزدیک مونت رینردر ایالت واشینگتن دیده است. آرنولد، این اشیاء را به صورت “تختی مسطح شبیه کیک پای سیب” به شکل بشقابهای گرد و کوچک توصیف نمود. گزارشات وی مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و تا مدتها مورد علاقه مردم بود.

از آن پس، مشاهدات اشیاء پرنده ناشناخته به طور فزاینده‌ای زیاد شدند. پدیده اشیاء پرنده ناشناخته هم توسط پژوهشگران دولتی و هم غیردولتی در سطحی جهانی مورد مطالعه قرار گرفته است. دکتر جوزف آلن هاینک (۱۹۱۰–۱۹۸۶) تحقیقاتی در رابطه با مشاهدات مربوط به اشیاء پرنده ناشناخته برای نیروی هوایی ایالات متحده انجام داد. هاینک، که درابتدا به طور شدیدی این مشاهدات را رد می کرد، طی سه دهه و پس از بررسی صدها گزارش در مورد اشیاء پرنده ناشناخته، نگرشش تغییر یافت.

در سالهای بعد، هاینک از نگرش‌های سطحی که اکثر دانشمندان در مورد اشیاء پرنده ناشناخته داشتند و همچنین از عدم تمایل و جسارت آنان در پذیرش چیزهای غیرقابل توضیح، اظهار ناامیدی کرد.

۵- دِژا وو 

دِژا وو، اصطلاحی فرانسوی برای “مشاهدات قبلی” به همراه یک نوع احساس ترسناک آشنا بودن با یک مکان یا واقعه‏ای خاص می‌باشد که در واقع برای اولین بار است که با آن روبرو می‌شویم. مردم ممکن است به طور خیلی عجیبی نسبت به صحنه پیش روی خود احساس آشنایی داشته باشند، طوری که انگار قبلاً چنین صحنه‏ای اتفاق افتاده‏است، درحالی‏که می‏دانند این اولین بار است که با آن روبرو می‏شوند. پژوهش‏های فیزیولوژی اعصاب (نورو فیزیولوژی) تلاش نموده است که چنین پدیده‏هایی را به عنوان ناهنجاری حافظه، آسیب‌های مغزی یا عوارض جانبی داروها شرح دهد.

پژوهشی که در سال ۲۰۰۸ توسط روانشناسی به نام آن کلری صورت گرفته بود نشان داد که دِژا وو، ممکن است مرتبط با حافظه شناختی باشد. توضیحات و تفاسیر دیگر، دِژا وو را با پیشگویی، خاطرات زندگی‏های گذشته، غیب گویی (غیب بینی)، یا یک نشانه مرموزی مرتبط می‏دانند که شرایط از پیش تعیین شده مسیر زندگی را به طور کامل نشان می‌دهد. هر طور که شرح دهیم، دِژا وو قطعاً برای شرایط بشری پدیده‏ای عمومی است ولی علت اساسی آن هنوز به صورت یک معما باقی مانده است.

۶- ارواح

در ادبیات کلاسیک، اشارات نویسندگانی همچون هومر و دانته به ارواح خاطرنشان می کند که تجارب انسان در مورد پدیده‌های فوق طبیعی، سابقه‌ای طولانی داشته و بسیار رایج و عادی است. امروزه، مکانهای شبح زده‌ای مثل خانه والی در سان دیگو به عنوان یک مکان توریستی جذاب معرفی شده و ادعاهای مبنی بر دیدن روح در آنجا غیرمعمول نیست.

فرهنگ عوام، مملو از فیلم‌هایی درباره روح است، با این‌حال علم به توضیح چنین پدیده‌هایی نپرداخته و آنها را نادیده می‌گیرد. فقط محققانی که در جامعه علمی در حاشیه قرار گرفته‌اند تلاش می کنند تا اعتبار چنین اتفاقاتی را بررسی کنند.

وجود ارواح، قویاً به  بُعدهایی ورای دنیای فیزیکی ما و ادامه حیات روح انسان پس از مرگ دلالت دارد. محققانی که درباره این موضوع تحقیق می کنند امیدوارند که یک روز پرده از رمز و راز این پدیده برداشته شود.

۷- ناپدید شدن‌های غیرقابل توضیح

موارد عجیب متعددی وجود دارند که اشخاصی بدون هیچ نشانه‌ای ناپدید شده‏اند.

به عنوان مثال در سال ۱۹۳۷، خلبان آملیا اِرهات و یک دریانورد به نام فردریک نونان در حین پرواز با یک هواپیمای لاکهید ناپدید شدند. وقتی که ایتاسکا، قایق گارد ساحلی، پیغام آنها را مبنی بر کاهش یافتن سوختشان دریافت کرد، آنها در حال نزدیک شدن به جزیره هاولند در اقیانوس آرام بودند. اما پس از آن، ارتباط با آنان مشکل شد، و ایتاسکا نتوانست محل هواپ

یمای لاکهید را شناسایی کند.

بلافاصله پس از دریافت پیغام نونان و اِرهارت مبنی بر اینکه فقط برای نیم ساعت سوخت داشتند و نمی توانستند زمین را ببینند، ارتباط  با آنان قطع شد. آنها فقط می‌توانستند روی آب فرود آمده ‏باشند، اما پس از سالها جستجو، هیچ اثری از هواپیمای لاکهید یا سرنشینان آن در اقیانوس یافت نشد.

در این گونه موارد، علی رغم تلاش‌های زیادی که با استفاده از ابزار مختلف پژوهشی و با بهره گیری از بهترین تکنیک‎های مدرن علمی صورت می گیرد، هنوز نمی توانیم پاسخ‌های ملموس و عینی در مورد اینکه چه اتفاقی برای افرادی که به طور عجیبی ناپدید شده اند، پیدا کنیم.

۸- مثلث برمودا

مثلث برمودا که در منطقه اقیانوس اطلس؛ بین برمودا، میامی و سان جوآن، پورتو ریکو- جایی که  کشتی ها و هواپیماها در آنجا ناپدید می شوند- قرار دارد، یکی از رازهای جدید و عظیم سیاره ماست.

بازماندگان، داستانهایی از جابجایی مکانی و زمانی، منحرف شدن ابزار دریانوردی، فرود آمدن گلوله هایی نورانی از آسمان، تغییر ناگهانی و شدید آب و هوا و پدیدار شدن دیوارهایی از مه که قابل توصیف نیست بیان می کنند، همچون خاطراتی که فرانک فلاین که در سال ۱۹۵۶ نقل کرد. وی شرح داد آن مه مانند یک “توده ناشناخته” بود که بعد از آنکه کشتی به داخل آن نفوذ کرد، قدرت موتور را به تحلیل برد.

بروس جِرنون در سال۱۹۷۰، با نوعی از مه روبرو شد که
هواپیمایش را در بر گرفت و آنرا به سمت دنیای دیگری کشاند. در طول این سالها، دانشمندان با بیان اینکه هیچ رازی در آن وجود ندارد، برای کم اهمیت جلوه دادن راز مثلث برمودا تلاش کرده‏اند. اما کسانی که مستقیماً چنین وقایع عجیبی را تجربه کرده و زنده مانده‏اند، می گویند به طور یقین در دریاها و آسمانهای مثلث برمودا، چیزهایی اتفاق می افتد که ورای فهم و درک منطقی می باشد.

۹- پا گُنده

در مطالعات مربوط به موجودات منقرض شده، پاگنده، یکی از موجودات افسانه ای است.این موجود در کشورهای مختلف اسامی متفاوتی دارد : مثلا در شمال امریکا واقع در شمال غربی اقیانوس آرام “ساسکوآچ” خوانده می شود ویا در مناطق هیمالیا، تبت و نپال، “یِتی”  یا آدم برفی زشت ودر استرالیا “یووی” گفته می شود.

در سال ۱۹۵۱، کوهنوردی به نام اریک شیپتون ردپای غول مانندی در هیمالیا پیدا کرد و عکس گرفت. این عکس تمام دنیا را به لرزه انداخت وباعث درست شدن داستانهای جالبی از پاگنده شد. در سال ۱۹۶۷ راجر پترسون و رابرت جیم‏لین فیلم‌هایی از آنچه پاگنده نامیده می‏شد گرفتند. آن فیلمها در واقع شاهدی بود برای کسانی که موجودیت پا گنده را نادیده می‌گرفتند.

گراور کرانتز ،انسانشناس، فیلم پترسون و جیم‏لین را مورد بررسی قرارداد و به این نتیجه رسید که این  یک فیلم واقعی از یک موجود دوپا ناشناخته و بسیار بزرگ می‌باشد. علم حاضر با توجه به فقدان شواهد فیزیکی از پاگنده، ادعای وجود آن را رد می کند. با این حال هنوز هم افسانه ها در سراسر جهان دلیلی بر وجود آنها هستند.

۱۰- سروصدا (همهمه)

سروصدا با فرکانس پایین پدیده دیگری است که مرتبا از مکانهای زیادی از جمله ایالات متحده، انگلستان و شمال اروپا گزارش شده است. این صدا، برای همه انسانها قابل شنیدن نیست و به عنوان “همهمه”  نامیده می شود ولی نامهایی دیگری هم دارد مثلا همهمه در مکزیک “تائوز”، درهند “کُکُمو”، در انگلستان “بریستول”، ودر کانادا “لارجز” گفته می‌شود.

برای کسانی که می‌توانند آن را بشنوند به صورت صدای غرش یک موتور دیزلی از فاصله‏ای دور شنیده می شود. این صداها باعث شده است که برخی از مردم زجر زیادی را تحمل کنند که موجب لطمات جسمی و روحی و مداخله با زندگی عادی آنها گردیده است.

سازمان های دولتی در سراسر جهان به بررسی منبع همهمه پرداخته‌اند. در ایالات متحده، اولین تحقیقات در ۱۹۶۰ آغاز شد. در سال ۲۰۰۳، اداره محیط، غذا و امور روستایی در انگلستان، گزارشی از تجزیه و تحلیل این همهمه با فرکانس پایین و تاثیرآن بر شاکیان منتشر کرد. با این‏حال هنوز نتایج قطعی و دقیق منبع همهمه و پدیدانشد 

(همزاد)

همزاد چیست ؟یکی از مباحثی که در علوم غریبه مطرح است موضوع همزاد میباشد . همزاد چیست و ایا واقعا" وجود دارد ؟ ایا همزاد با جن ارتباط دارد یا ندارد ؟ ایا همزاد دروغ و افسانه استو یا بخشی از ان صحیح و بخشی نادرست است ؟ ایا خطر همزاد برای همه یکسان است یا فقط بعضی افراد گرفتار خطر همزاد خودمیشوند؟ همزاد چیزی مستقل یا موجودی غیر از انسان نیست و در واقع باید گفت همزاد بخشی از وجود خود انسان بوده و جدای از او نیست . همزاد در شرایط خاصی بوجود امده و خود را نشان میدهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد . افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر ان نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبوری میخواهند همزاد این نیاز را برطرف میسازد . بطور معمول افرادی که در آستانه جنونقرار دارند اغلب همزاد را می بینند و با او صحبت هم میکنند . بیماری همزاد پنداری : فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس میباشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را میشنود که این مربوط به فعالیت غیر ارادی اعصابو رگ های مغز و افزایش الکتریسیته در ان است . این مرحله روز بروز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت میگذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد میشود که بر شدت بیماری افزوده میشود و رفتارهای ناهنجاری از او سر میزند . در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه برده و سکوت کرده و اغلب به نقطه ای خیره میشود . در این مرحله فرد واقعا" مجنون شده و بعنوان فردی دیوانه شناخته میشود و در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو میکند که انگار واقعا" فردی مقابل او قرار دارد . در این مرحله جن میتواند وارد بدن این شخص شود و بتدریج اقدام به تحریک احساس تنهایی نموده و توهم را در فرد شدت ببخشد . در اغلب موارد فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را می بیند ؛ اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنون امیز میشود . در این مرحله جن هم بیمار را رها میکند و گفتگوی فرد بیمار با همزاد ادامه میابد تا انجاکه فردی ظاهر شدهو با او گفتگو میکند و او همان همزاد است .بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربه هایتلخ را در ذهن خود باز سازی نموده و انها را در ذهنش تکرار میکند . بیماری همزاد را عارفان قدیم هم می شناخته اند و هرچند اطلاعات انها کلیبوده اما انان هم میدانستند که روح و نفس در وجود انسان نقشی حیاتی و مهم دارند . هر نوع تغییر و تحول در زندگی سبب تغییر یا آزردگی روح میشود و روح در صورت عدم اصلاح به سرعت وارد نفس شده و به جسم میرسد و ان را فرسوده و بیمار میسازد . نفس نیازمند محبت و عشق است و انسان هم نیازمند عشق است . نکته : برخی افراد که بدنبال رشد معنوی و سیر و سلوک هستند سعی میکنند با پناه بردن به مواد اعتیاد اور و فرو رفتن به حالت خلسه این بعد خود یعنی همزاد را شناسایی نمایند . این افراد چون راهنمای درستی نداشته اند به ورطه اعتیاد افتاده و خود را به نابودی میکشانند زیرا روح بیمار جسم را نیز قطعا" به بیماری دچار میسازد . این روش ها روش هایی بیهوده برای کشف دنیای غیر مادی بوده و اغلب تصاویر و حالت هایی که در فرد و در حالت خماری ایجاد میشود تصنعی بوده و کاملا" بی ارزش است . همزاد در ملل و افسانه ها : بحث همزاد از قدیم در میان ملل مختلف جهان مطرح بوده و در باب ان افسانه های گوناگونی بیان شده است . قدما معتقد بودند که همراه با تولد هر انسانی موجودی کاملا" شبیه به او از جنس جن و پری خلق میشود و همگام با او رشد میکند و ممکن است گاهی با یکدیگر ملاقات هم داشته باشند . افسانه های مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما میگوید که در زمان تولد نوزاد جنی نیز با او متولد میشود که از هر لحاظ شبیه به اوست ؛ چهاز لحاظ روحی و چه ویژگی های بدنی . این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تاثیر میگذارد و این حالت بصورت عکس هم ممکن است یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت میشود و به این دلیل است که ما گاهی بی دلیل شاد و یا غمگین میشویم . البته بحث همزاد اساسا" به شکلی که در افسانه ها امده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد است . مشکلات همزاد پنداری : بر اساس مشاهدات عرفانی و تجربی زمانی که فرد افسرده و بشدت تنها در اولین بار همزاد خود را رویت میکند مبهوت و حیران میشود اما کمی بعد از این موضوع استقبال کرده و از دیدن خویش خوشحال میشود .حال او تصور میکند که از تنهایی خارج شده وو میتواند سنگ صبوری برای خویش داشته باشد و با او درد دل کند و به خیال خود هم صحبتی داشته باشد . با این اوصاف فرد به همزاد خود توجه بیشتری نموده و در این حال از خود غافل

میشودواین خودسبب فراموشی میشود
که او در انجام کارها ملاحظات را کنار گذاشته و بی توجه به دیگران اعمال ناهنجار و غیر عادی را به راحتی انجام دهد . تداوم رفتارهای ناهنجار فرد را بتدریج به وضعی میکشاند که حتی اطرافیان نیز او را طرد مینمایند .
ادامه مطلب ...

کالبدمثالی جسم اختری هورقلیا.یا همزاد(روان انسان)

کالبد اثیری      انسان از سه بخش جسم، روان و روح تشکیل شده است. روح هستة مرکزی وجود انسان و جوهرة اصلی اوست و از حضرت حق منشاء گرفته است(و نفخت فیه من روحی) و به سوی او نیز باز خواهد گشت(انا لله‌ و انا الیه راجعون).جسم ابزار و وسیله‌ای است که در مدت کوتاه زیستن در عالم فیزیکی در اختیار می‌باشد و امانتی بیش نیست. روان (کالبد اثیری) نیز بخش حد واسط جسم و روح است، ماهیت جسم و روح بسیار متفاوت می‌باشد؛ جسم زمینی و روح آسمانی و تفاوت آنها به معنای واقعی از زمین تا آسمان است، لذا با این همه تفاوت براحتی نمی‌توانند کنار هم قرار گیرند، مگر آنکه چیز سومی بعنوان حد واسط بین آنها قرار گیرد که همان روان(کالبد اثیری) می‌باشد. روح با حواس پنج‌گانه قابل احساس نمی‌باشد و نمی‌توان از طریق ابزار مادی با آن تماس برقرار کرد. برای مثال نمی‌توان روح را دید و یا لمس کرد، یا نمی‌توان از طریق تلفن و امثال آن با ارواح ارتباط برقرار نمود(حداقل تا امروز)، روح در جسم یکتا بوده، جایگاه مشخص ندارد هر چند اثرات حضور آن در تمام قسمت‌های بدن مشهود است، روح قدرت تحریک جسم را دارد و آن را اداره می‌کند، روح بر جسم آگاهی دارد ولی جسم از شناخت روح ناتوان است، روح بر جسم احاطه کامل داشته، . روح پیش از پیدایش جسم وجود داشته، بعد از مرگ جسم نیز باقی خواهد ماند.  کالبد اثیری اغلب با هاله اشتباه گرفته می‌شود. کالبد اثیری مهمترین قسمت و به عبارت دیگر بخش جاودانه وجود ما است. زیرا آگاهی ما در آن نهفته است. هنگامی که کالبد فیزیکی ما می‌میرد، نوسان هاله متوقف می‌شود. کالبد اثیری جاودانه است، دوره حیات آن حدود 1022سال است، که تقریباً برابر با طول عمر جهان است. کالبد اثیری، یک توده الکترونی حاوی حدود21 10*4 الکترون است. الکترونهای کالبد اثیری ما دارای حافظه‌ای با ظرفیت عظیم هستند، و اطلاعات و هوشی را در برمی‌گیرند که همه‌ی عملکردهای ذهن و بدن ما را کنترل می‌‌کند. از جمله‌ی همه فرآیندهای بهبود را، اینها واقعیت‌هایی هستند که فیزیکدانان ما اکنون در حال کشف آنها هستند. کالبد اثیری واقعیت وجود ما است. اگر وجود خود را به یک کامپیوتر تشبیه کنیم، کالبد فیزیکی ما سخت‌افزار این کامپیوتر است و با قسمتهایی مانند حس‌گرها، فرستنده‌ها، گیرنده‌‌ها و بخشهای کنترل تجهیز شده است، کالبد اثیری الکترونی حاوی نرم‌افزار، حافظه، ذخیره داده‌‌ها و همچنین آگاهی و بالاخره اراده آزادانه کاربر است، که تصمیم می‌گیرد چه کند.     کالبد فیزیکی ما واحدی ناقص است و به آسانی بیمار می‌شود، زیرا ما هنوز آگاهی خود را تا حدی تکامل نداده‌ایم که بتوانیم کالبد فیزیکی خود را بهتر کنترل کنیم. هدف نهایی این است که بتوانیم فعالیت هر سلول بدن خود را آگاهانه کنترل کنیم و خصوصاً در هنگام نیاز آنها را بازسازی کنیم. در چنین حالتی ما همیشه جوان خواهیم ماند، و قادر خواهیم بود زمان و روش تغییر جسم فیزیکی خود را انتخاب کنیم. همچنین ما خواهیم توانست با آزادی کامل تصمیم بگیریم که در کالبد فیزیکی باشیم( که به عنوان ابزاری برای کمک به دیگران لازم است )، یا به منبع آگاهی در کالبد اثیری بپیوندیم. تصور کنید که این آزادی چه لذت و تفریحی در بردارد. این یک رؤیا نیست، واقعیت است.    تنها دو عامل وجود دارد که می‌تواند به اطلاعات ذخیره شده در کالبد اثیری صدمه بزند و ما را دچار لطمه‌های ماندگار کند: داروها و سر و صداهای بلند.   کالبد عاطفی که بازتاب کیفیت و شدت عواطف است، به صورت ابرهایی رنگین و متحرک دیده می‌شود. در هنگام ضربه و شوک به نظر می‌رسد که این بخش ناگهان از وجود ما بیرون می‌پرد، و نوعی « بی حسی عاطفی » ایجاد می‌کند، که به ما فرصت می‌دهد تا به تدریج خود را با حادثه تطبیق دهیم. کالبد عاطفی که کالبد اثیری نیز نامیده می‌شود، جایگاه عواطف ما است. کالبد عاطفی پل بین ذهن و کالبد فیزیکی است. انرژی عاطفی ما بر ترسها، امیدها، عشقها و دردهای ما حاکمیت دارد. کالبد عاطفی، شدت و طبیعت بروز شخصیت فرد را در سطح فیزیکی کنترل می‌کند. کالبد عاطفی ( کالبد اثیری ) نمایشگر آرزوها، خلقیات،‌احساسات، تمایلات و ترسهای ما است. « خود » عاطفی، بیان « خود » ذهنی ما است. کالبد عاطفی بیان کالبد ذهنی است. گرفتگی عاطفی مانع آشکار شدن و شفافیت افکار و خط مشی در کالبد فیزیکی می‌شود. کالبد اثیری فاقد شکل ثابت است و از ابرهایی از رنگ تشکیل شده است. وسعت آن تا فاصله‌ی حدود 15 تا 30 سانتیمتر از کالبد فیزیکی است. این کالبد ما را با بعدهای بالاتری از واقعیت ارتباط می‌دهد. این سطح، راه ورودی سطح اختری است.امام صادق (ع) فرموده اند: «ما ضعف بدن عما قویت علیه النیة وقتی نیت و اراده آدمی قوی باشد بدن دچار ضعف و ناتوانی نخواهد شد
ادامه مطلب ...

انواع اختلالات روانی

طبقه بندی اختلالات روانی DSM IV راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، این اختلالات به شرح زیر طبقه بندی می‌کند: عقب ماندگی ذهنی اختلالات یادگیری (اختلال خواندن ، اختلال در ریاضیات ، اختلال در بیان کتبی) اختلالات نافذ مربوط به رشد (اختلال اوتیستیک ، اختلال رت ، اختلال آسپرگر) اختلالات کمبود توجه اختلالات تغذیه‌ای و خوردن شیرخوارگی واوان کودکی (هرزه خواری ، اختلال نشخوار) اختلالات تیک (تیک توره ، تیک حرکتی یا صوتی مزمن ، تیک گداز) اختلالات ارتباطی (اختلال زبان بیانی ، اختلال زبان دریافتی بیان مختلط ، لکنت زبان) اختلالات دفعی (بی‌اختیاری ادراری ، بی‌اختیاری مدفوع) سایر اختلالات دوران شیرخوارگی ، کودکی و نوجوانی (اختلال اضطراب جدایی ‌، گنگی انتخابی ، اختلال دلبستگی واکنشی ، اختلال حرکتی کلیشه‌ای) اختلالات نسیانی ، دلیریوم و دمانس اختلالات مربوط به مصرف مواد اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک اختلالات خلقی (افسردگی اساسی ، اختلالات دو قطبی و ...) اختلالات اضطرابی (اختلال هراس ، جمع هراسی ، اختلال وسواسی ، جبری ، اختلال استرس پس از سانحه و ...) اختلالات شبه جسمی (اختلال جسمانی کردن ، اختلال تبدیلی ، خود بیمار انگاری ، اختلال بدریختی بدن) اختلالات ساختگی اختلالات تجزیه‌ای (فراوموشی تجزیه ای ، گریز تجزیه‌ای ، اختلال شخصیت چند گانه و اختلال مسخ شخصیت) اختلالات هویت جنسی و جنسیتی اختلالات خواب اختلالات کنترل تکانه (اختلال انفجار دوره‌ای ، جنون دزدی ، جنون آتش افروزی ، قمار بازی بیمار گونه و وسواس کندن مو) اختلال انطباقی اختلالات شخصیتی (پارانوئید ، اسکیزوئید ، اسکیزوتایپی ، ضداجتماعی ، مرزی ، نمایشی ، خودشیفته ، دوری گزین ، وابسته و اختلال شخصیت وسواسی و جبری
ادامه مطلب ...