کیفیت شب وروز درعالم برزخ

قبر از چه زمانی است و چقدر طول می کشد؟ آیا در آن لحظه کسانی که در دنیا برای آن مرده ای دعا می خوانند در آن لحظه به او می رسد و از عذاب او کم می شود؟

فرجام: یکی از سوالاتی که در خصوص عالم آخرت مطرح است اینکه زمانی که مرده را دفن می کنند شب اول قبر از چه زمانی است و چقدر طول می کشد؟ آیا در آن لحظه کسانی که در دنیا برای آن مرده ای دعا می خوانند در آن لحظه به او می رسد و از عذاب او کم می شود؟

پاسخ:

قبل از هر چیز لازم است چند نکته را متذکر شویم:

۱. انسان پس از مرگ وارد عالمی می شود به نام«عالم برزخ» حیات برزخ و حقیقت باطن همین عالم دنیاست. دنیا ظاهری دارد و باطنی، ظاهر دنیا که بدان عالم مُلک گفته می شود همین دنیای مادی که ما در آن زندگی می کنیم که خصوصیات خاص خودش را دارد(مکان، زمان، مادی بودن...) همین دنیا باطنی دارد که بعضی خصوصیات عالم دنیا را داراست. مثلاً شکل و اندازه و رنگ و بو در آن عالم هم وجود دارد و لکن ماده در آنجا نیست. صورت مردمان برزخی رنگ و اندازه مشخصی دارد و در آنجا خوشحالی و مسرّت و غضب و نگرانی هست در آ‌نجا نور هست و لکن آنجا ماده نیست.

۲. در بعضی از روایات از همین حیات برزخی به«عالم قبر» تعییر شده است. در روایتی است که از امام صادق(ع) پرسیدند: برزخ چیست آن حضرت فرمود: قبر از هنگام مرگ آدمی است تا روزی که قیامت می شود.

پس مراد از قبر در بعضی روایات این گودال خاکی که بدن میت در آن جا می گیرد، نیست بلکه باطن همین قبر مراد است که همان عالم برزخ است از آنجایی که قبر خاکی جایگاه و محل استقرار بدن جسمانی است و عالم برزخ نیز جایگاه استقرار روح انسان است به عالم برزخ عالم قبر نیز گفته می شود.

در روایت مفصّلی است از حضرت امیرالمؤمنین که آن حضرت در وصف مرگ انسان و انتقال او به قبر و شاهدات او در قبر توضیحاتی می فرماید که ما به قسمتی از آن اشاره می کنیم.

در بخشی که مربوط به مرگ مؤمنان و مشاهدات آنان است این چنین می فرمایند: ... او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازة او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند دو مَلَک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشتة بازپرسی و باز جوئی کننده از عقائد و کردار او هستند ...

با توجه به دو نکته یاد شده و این بخش از روایت حضرت امیرالمؤمنین می توانیم نتیجه می گیریم که شب اول قبری که در روایات ما برای اموات ذکر شده و شرح حال آنها در قبر می باشد مراد شب اولی که ما به حساب دنیایی می سنجیم نیست یعنی این چنین نیست که اگر قسمتی را صبح دفن کنند حتما ۱۰ یا ۱۲ ساعت باید بگذرد تا شب هنگام شود آنگاه فرشتگان پرس و جو بیایند و از او سؤالاتی بنمایند بلکه به محض دفن شدن فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند چرا که عالم برزخ شب و روزی چون عالم دنیا ندارد و اگر شبی برای میّت ذکر شده است، شاید شب برای او مشتمل می شود درست شبیه حالت خواب که آدم در خواب می بیند در شبی هولناک را می گذراند و حال آنکه در وسط روز خوابیده است همانگونه که در وسط روز انسان خواب شب تار را می بیند، همین طور است که انسان را در روز دفن می کنند و همان لحظه شب اول قبر او باشد در حقیقت میت در عالم قبر و برزخ شب برای او نمایان می شود در این روایت هم آمده به محض دفن کردن میت فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند.

البته شب اول قبر تنها برای کسانی نیست که دفن می شوند حتی کسانی هم که بدنشان دفن نمی شود، باز عذاب قبر دارند سؤال قبر دارند شب اول قبر هم خواهند داشت وقتی قبر را به معنی عالم برزخ گرفتیم و شب آنجا را هم، مخصوص به وضع آنجا دانستیم لذا لازم نیست تا حتماً میت دفن شود آنگاه مراسم شب اول قبر برزخ صورت پذیرد.

و امّا پرسش نهایی که مربوط به تأثیر دعا و یا خیرات بر آن میت است باید در جواب بگوئیم آنچه که از روایات استفاده می شود این است که هر آنچه برای اموات صورت می پذیرد به گونه ای به آنها می رسد.

از امام صادق منقول است: که بسا باشد که میّت در تنگی و شدّتی بوده باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و تنگی را از او بردارد پس به او گویند که این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو کرد.

در روایت دیگری است که حضرت فرمود:

نماز و روزة و حجّ و تصدّق و سایر اعمال خیر و دعا و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده و برای مرده هر دو نوشته می شود و وارد قبر او می‌شود.

آیا دعا و خیرات از طرف زنده ها موجب کاهش عذاب قبر شخص مرده می شود؟ و اصولاً چه چیزهای موجب افزایش یا کاهش عذاب قبر می شود؟

آنچه به درجة اول مایة نجات و رهایی از عذاب قبر می شود، کارهای نیک و گفتار پسندیده ای است که انسان در طول حیات خود انجام داده است، اما پاسخ پرسش نخست این است که در مواردی شرع مقدس سرنوشت اموات را بوسیله ی کارهای نیک یابد دیگران قابل تغییر معرفی کرده است.

در یک قانون کلی حدیث می فرماید: هر کسی سنت و روش نیکی بنیاد گذارد برای او ثواب هر کسی که به آن عمل کند می رسد و هر کسی سنت و روش بدی بنیاد نهد برای او گناه و عقابی هر کسی که به آن عمل کند می رسد.

پیامبر(ص) فرمود: روزی حضرت عیسی(ع) از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود، سبب را از خداوند پرسید، وحی آمد که از این میّت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد به برکت آن از پدر گذشتیم.
و نیز درباره بهبودی سرنوشت اموات می گوید: هرگاه کسی به نیّت وجه الله نذری کند تا ثوابش برای میتی باشد چنین نذری مفید و وفاء به آن لازم است.

بنابر احادیث صحیح و مشهور صدقه دادن بازماندگان برای اموات سودمند است

در روایتی صحیحة سعد از پیامبر(ص) می پرسد، آیا صدقه دادنِ من برای روح مادرم سودی دارد؟ پیامبر(ص) فرمود: بلی.

زیارت اهل قبور مستحب و سفارش شده است همچنین دعا و قرآن خواندن برای میّت مفید است. زیارت اهل قبور در روزهای جمعه موجب می شود امواتی که در تنگی و تنگناه باشند در فراخی قرار گیرند. امام صادق(ع) فرمود: هرگاه شخصی به نیّت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می دهد که این هدیه را به قبر او برساند و نیز فرمود: بواسطة نمازی که برای میت خوانده می شود تنگی قبر او به فراخی تبدیل می شود.

ابن عباس در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل می کند: خواندن سورة«تبارک الملک» بر سر قبر میت مایة نجات از عذاب قبر است.

از کتاب دعوات قطب راوندی نقل شده است که؛ هرگاه میتی دفن شد، بر قبر او سه بار این جمله را بخوانند، خداوند عذاب را از او تا روز دمیده شدن صور برمی دارد، اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد ان لا تغذب هذا المیت.

رسول اکرم(ص) و پس از خاکسپاری دختر گرامی خود(رقیه) با چشم گریان فرمود: از خدای سبحان خواستم عذاب قبر را از او بردارد و خداوند او را بخشید. پس دعا مؤثر است.

مشهور دانشمندان و علماءِ اصلِ بهره مند شدن اموات؛ از فواید اعمال صالحه و خیراتی که بازماندگان برای آن ها می فرستد را تایید و پذیرفته اند هم چنین رهایی و یا تخفیف عذاب قبر بواسطة کارهای نیک بازماندگان.

عالم برزخ


شما می‌توانید در گزارش زیر ویژگی‌های عالم برزخ را از نگاه امیرالمومنین علیه السلام بخوانید

 برزخ یا عالم پس از مرگ که بارها ائمه اطهار علیهم السلام ما در روایات خود اشاره کرده‌اند و جهان دنیوی را نوید معاد و زندگی آخرت دارند.

عالم برزخ، اولین و آخرین ایستگاهی است که آدم پس از پرسش و پاسخ های شب اول قبر به آنجا منتقل می‌شود و تا روز محشر ادامه حیات خودش را آنجا سپری می‌کند.

بسیاری از ائمه ما به روز قیامت، عالم برزخ‌ و دنیای پس مرگ اشاره کرده‌اند، که شما در زیر می‌توانید، ویژگی‌های عالم برزخ را از نگاه امیرالمومنین علیه السلام بخوانید: امیر مؤمنان‌ فرمود: فرزند آدم‌ وقتیکه‌ به‌ آخرین‌ روز دنیا و اولین‌ روزآخرت‌ می‌ رسد، مال‌ و فرزندان‌ و اعمالش‌ در نظر اومجسم‌ می‌ شود!

نخست‌ متوجه‌ اموال‌ خود می‌ شود و به‌ او می‌ گوید: بخدا سوگند! من ‌برای‌ جمع‌ آوری‌ و حفظ‌ تو، بسیار حریص‌ بودم‌ و زیاد بخل‌ ورزیدم‌! حال‌ چه‌ کمکی‌ می‌ توانی‌ به‌ من‌ بکنی‌؟ ثروتش‌ به‌ او می‌ گوید: فقط‌ می‌ توانی ‌کفن‌ خود ر ا از من‌ برداری‌!

او متوجه‌ فرزندان‌ خود می‌ شود و به‌ آنها می‌ گوید: بخدا سوگند من‌ شما را خیلی‌ دوست‌ داشتم‌ و همواره‌ از شما حمایت‌ می‌ کردم‌! چه‌ خدمتی‌ می‌ توانید در این‌ روز بیچارگی‌ام ‌ به من‌ بکنید؟ می‌ گویند: هیچ‌! غیر از اینکه‌  تو را در قبرت‌ دفن‌ کنیم‌! سپس‌ متوجه‌ عمل‌ ، عمل‌ صالح ‌ خود می‌ شود و می‌ گوید: بخدا سوگند! من‌ در باره‌ تو بی‌ رغبت‌ بودم‌ و تو بر من‌ گران‌ بودی‌! تو امروز چه‌ کمکی‌ به‌ من‌ می‌ کنی‌؟ می‌ گوید: من‌ در قبر و قیامت‌، مونس‌ توام‌! تا آنکه‌ من‌ و تو را بر پروردگارت‌ عرضه‌ بدارند!

آنگاه‌ امام‌ فرمود: اگر آدمی‌ در دنیا ولی‌ خدا باشد، عملش‌ بصورت‌ خوشبوترین‌ و زیباترین‌ و خوش‌ لباسترین‌ مرد، نزدش‌ می‌ آید و به‌ او می‌ گوید: تو را به‌ روحی‌ از خدا و ریحانی‌ و بهشت‌ پر نعمتی‌ بشارت می‌ دهم‌ که‌ چه‌ خوش‌ آمدنی‌ کردی‌! او می‌ پرسد: تو کیستی‌؟ جواب‌ می‌دهد: من‌ عمل‌ صالح‌ توام‌ که‌ از دنیا به‌ آخرت‌، کوچ‌ کرده‌ ام‌!

آدمی‌ در آن روز ، غسال‌ خود را می‌ شناسد و با کسانی که‌ جنازه‌اش‌ را بر می‌ دارند، سخن‌ می‌ گوید و سوگندشان‌ می‌ دهد که‌ عجله ‌کنند! همینکه‌ داخل‌ قبر شد، دو فرشته‌ نزدش‌ می‌ آیند که‌ همان‌ دو فتان ‌قبرند! موی‌ بدنشان‌ آنقدر بلند است‌ که‌ برروی‌ زمین‌ کشیده‌ می‌ شود وبا نیشهای‌ خود، زمین‌ را می‌ شکافند! صدایی‌ چون‌ رعد و قاصف‌ دارند . چشمانی‌ چون‌ برق‌ خاطف‌ وبرقی‌ که‌ چشم‌ را می‌ زند! آنها از او می‌پرسند: خدایت‌ کیست‌؟ پیرو کدام‌ پیامبری‌؟ چه‌ دینی‌ داری‌؟

امام‌ فرمود: اگر آدمی‌ در دنیا ولی‌ خدا باشد، عملش‌ بصورت‌ خوشبوترین‌ وزیباترین‌ وخوش‌ لباسترین‌ مرد، نزدش‌ می‌ آید وبه‌ او می‌ گوید: تورا به‌ روحی‌ از خدا وریحانی‌ وبهشت‌ پر نعمتی‌ بشارت می‌ دهم‌ که‌ چه‌ خوش‌ آمدنی‌ کردی‌! او می‌ پرسد: تو کیستی‌؟ جواب‌ می‌دهد: من‌ عمل‌ صالح‌ توام‌ که‌ از دنیا به‌ آخرت‌ ، کوچ‌ کرده‌ ام‌!

او جواب‌ می‌ دهد: خدایم‌، اللّه‌ است‌! پیامبرم‌، محمّد و دینم‌ اسلام‌است‌! آنها می‌ گویند: چون‌ در سخن‌ حق‌، پایدار مانده‌ ای‌، خدایت‌ بر آنچه ‌دوست‌ می‌ داری‌ و خشنودی‌، ثابت‌ بدارد! . . . در این‌ موقع‌، قبر او را تا آنجا که‌ چشمش‌ کار می‌ کند، گشاده‌ می‌ کنند و دری‌ از بهشت‌ بررویش‌ می‌گشایند و به‌ وی‌ می‌ گویند: با دیده ‌روشن‌ و با خرسندی‌ خاطر بخواب ، آن‌طور که‌ جوان‌ نورس‌ و آسوده‌ خاطر می‌ خوابد!


ولی‌ اگر دشمن‌ پروردگارش ‌باشد، فرشته‌ اش‌ بصورت‌ زشت‌ ترین‌ صورت‌ و لباس‌ و بدترین‌ چیز، نزدش‌ می‌ آید و به‌ وی‌ می‌ گوید: بشارت‌ باد تو را به‌ ضیافتی‌ از حمیم‌ دوزخ‌! و جایگاهی‌ از آتش‌!

او نیز غسّال‌ خود را می‌ شناسد و تشییع‌ کنندگان‌ را قسم‌ می‌دهد که‌: مرا بطرف‌ قبر مبر! و چون‌ او را داخل‌ قبرش‌ کنند، دو فرشته‌ سؤال‌ کننده ‌نزد او می‌ آیند و کفن‌ او را از بدنش ‌کنار زده‌، می‌ پرسند: خدا و پیامبرت ‌کیست‌؟ چه‌ دینی‌ داری‌؟

او می‌ گوید: نمی‌ دانم‌! می‌ گویند: هرگز ندانی‌ و هدایت‌ نشوی‌! سپس ‌او را با گرز، آنچنان‌ می‌ زنند که‌ تمام‌ جنبنده‌ هایی که‌ خدا آفریده‌، به‌ غیر ازانس‌ و جن‌، از آن‌ ضربت‌ تکان‌ می‌ خورند! آنگاه‌ دری‌ از جهنم‌ برویش‌ باز نموده‌، به‌ او می‌ گویند: با بدترین‌ حال‌، بخواب‌! آنگاه‌ قبرش‌، آنقدر تنگ‌ می‌ شود که‌ بر اندامش‌ می‌ چسبد، آنطور که‌ نوک‌ نیزه‌ به‌ غلافش‌ می‌چسبد، بطوریکه‌ مغز سرش‌ از بین‌ ناخن‌ و گوشتش‌، بیرون‌ می‌ آید! خداوند مار و عقرب‌ زمین‌ و حشرات‌ را بر او مسلط‌ می‌ کند تا نیشش‌ بزنند و او بدین‌ حال‌ خواهد بود تا خداوند او را از قبرش‌ محشور کند!

عالم برزخ


شما می‌توانید در گزارش زیر ویژگی‌های عالم برزخ را از نگاه امیرالمومنین علیه السلام بخوانید

 برزخ یا عالم پس از مرگ که بارها ائمه اطهار علیهم السلام ما در روایات خود اشاره کرده‌اند و جهان دنیوی را نوید معاد و زندگی آخرت دارند.

عالم برزخ، اولین و آخرین ایستگاهی است که آدم پس از پرسش و پاسخ های شب اول قبر به آنجا منتقل می‌شود و تا روز محشر ادامه حیات خودش را آنجا سپری می‌کند.

بسیاری از ائمه ما به روز قیامت، عالم برزخ‌ و دنیای پس مرگ اشاره کرده‌اند، که شما در زیر می‌توانید، ویژگی‌های عالم برزخ را از نگاه امیرالمومنین علیه السلام بخوانید: امیر مؤمنان‌ فرمود: فرزند آدم‌ وقتیکه‌ به‌ آخرین‌ روز دنیا و اولین‌ روزآخرت‌ می‌ رسد، مال‌ و فرزندان‌ و اعمالش‌ در نظر اومجسم‌ می‌ شود!

نخست‌ متوجه‌ اموال‌ خود می‌ شود و به‌ او می‌ گوید: بخدا سوگند! من ‌برای‌ جمع‌ آوری‌ و حفظ‌ تو، بسیار حریص‌ بودم‌ و زیاد بخل‌ ورزیدم‌! حال‌ چه‌ کمکی‌ می‌ توانی‌ به‌ من‌ بکنی‌؟ ثروتش‌ به‌ او می‌ گوید: فقط‌ می‌ توانی ‌کفن‌ خود ر ا از من‌ برداری‌!

او متوجه‌ فرزندان‌ خود می‌ شود و به‌ آنها می‌ گوید: بخدا سوگند من‌ شما را خیلی‌ دوست‌ داشتم‌ و همواره‌ از شما حمایت‌ می‌ کردم‌! چه‌ خدمتی‌ می‌ توانید در این‌ روز بیچارگی‌ام ‌ به من‌ بکنید؟ می‌ گویند: هیچ‌! غیر از اینکه‌  تو را در قبرت‌ دفن‌ کنیم‌! سپس‌ متوجه‌ عمل‌ ، عمل‌ صالح ‌ خود می‌ شود و می‌ گوید: بخدا سوگند! من‌ در باره‌ تو بی‌ رغبت‌ بودم‌ و تو بر من‌ گران‌ بودی‌! تو امروز چه‌ کمکی‌ به‌ من‌ می‌ کنی‌؟ می‌ گوید: من‌ در قبر و قیامت‌، مونس‌ توام‌! تا آنکه‌ من‌ و تو را بر پروردگارت‌ عرضه‌ بدارند!

آنگاه‌ امام‌ فرمود: اگر آدمی‌ در دنیا ولی‌ خدا باشد، عملش‌ بصورت‌ خوشبوترین‌ و زیباترین‌ و خوش‌ لباسترین‌ مرد، نزدش‌ می‌ آید و به‌ او می‌ گوید: تو را به‌ روحی‌ از خدا و ریحانی‌ و بهشت‌ پر نعمتی‌ بشارت می‌ دهم‌ که‌ چه‌ خوش‌ آمدنی‌ کردی‌! او می‌ پرسد: تو کیستی‌؟ جواب‌ می‌دهد: من‌ عمل‌ صالح‌ توام‌ که‌ از دنیا به‌ آخرت‌، کوچ‌ کرده‌ ام‌!

آدمی‌ در آن روز ، غسال‌ خود را می‌ شناسد و با کسانی که‌ جنازه‌اش‌ را بر می‌ دارند، سخن‌ می‌ گوید و سوگندشان‌ می‌ دهد که‌ عجله ‌کنند! همینکه‌ داخل‌ قبر شد، دو فرشته‌ نزدش‌ می‌ آیند که‌ همان‌ دو فتان ‌قبرند! موی‌ بدنشان‌ آنقدر بلند است‌ که‌ برروی‌ زمین‌ کشیده‌ می‌ شود وبا نیشهای‌ خود، زمین‌ را می‌ شکافند! صدایی‌ چون‌ رعد و قاصف‌ دارند . چشمانی‌ چون‌ برق‌ خاطف‌ وبرقی‌ که‌ چشم‌ را می‌ زند! آنها از او می‌پرسند: خدایت‌ کیست‌؟ پیرو کدام‌ پیامبری‌؟ چه‌ دینی‌ داری‌؟

امام‌ فرمود: اگر آدمی‌ در دنیا ولی‌ خدا باشد، عملش‌ بصورت‌ خوشبوترین‌ وزیباترین‌ وخوش‌ لباسترین‌ مرد، نزدش‌ می‌ آید وبه‌ او می‌ گوید: تورا به‌ روحی‌ از خدا وریحانی‌ وبهشت‌ پر نعمتی‌ بشارت می‌ دهم‌ که‌ چه‌ خوش‌ آمدنی‌ کردی‌! او می‌ پرسد: تو کیستی‌؟ جواب‌ می‌دهد: من‌ عمل‌ صالح‌ توام‌ که‌ از دنیا به‌ آخرت‌ ، کوچ‌ کرده‌ ام‌!

او جواب‌ می‌ دهد: خدایم‌، اللّه‌ است‌! پیامبرم‌، محمّد و دینم‌ اسلام‌است‌! آنها می‌ گویند: چون‌ در سخن‌ حق‌، پایدار مانده‌ ای‌، خدایت‌ بر آنچه ‌دوست‌ می‌ داری‌ و خشنودی‌، ثابت‌ بدارد! . . . در این‌ موقع‌، قبر او را تا آنجا که‌ چشمش‌ کار می‌ کند، گشاده‌ می‌ کنند و دری‌ از بهشت‌ بررویش‌ می‌گشایند و به‌ وی‌ می‌ گویند: با دیده ‌روشن‌ و با خرسندی‌ خاطر بخواب ، آن‌طور که‌ جوان‌ نورس‌ و آسوده‌ خاطر می‌ خوابد!


ولی‌ اگر دشمن‌ پروردگارش ‌باشد، فرشته‌ اش‌ بصورت‌ زشت‌ ترین‌ صورت‌ و لباس‌ و بدترین‌ چیز، نزدش‌ می‌ آید و به‌ وی‌ می‌ گوید: بشارت‌ باد تو را به‌ ضیافتی‌ از حمیم‌ دوزخ‌! و جایگاهی‌ از آتش‌!

او نیز غسّال‌ خود را می‌ شناسد و تشییع‌ کنندگان‌ را قسم‌ می‌دهد که‌: مرا بطرف‌ قبر مبر! و چون‌ او را داخل‌ قبرش‌ کنند، دو فرشته‌ سؤال‌ کننده ‌نزد او می‌ آیند و کفن‌ او را از بدنش ‌کنار زده‌، می‌ پرسند: خدا و پیامبرت ‌کیست‌؟ چه‌ دینی‌ داری‌؟

او می‌ گوید: نمی‌ دانم‌! می‌ گویند: هرگز ندانی‌ و هدایت‌ نشوی‌! سپس ‌او را با گرز، آنچنان‌ می‌ زنند که‌ تمام‌ جنبنده‌ هایی که‌ خدا آفریده‌، به‌ غیر ازانس‌ و جن‌، از آن‌ ضربت‌ تکان‌ می‌ خورند! آنگاه‌ دری‌ از جهنم‌ برویش‌ باز نموده‌، به‌ او می‌ گویند: با بدترین‌ حال‌، بخواب‌! آنگاه‌ قبرش‌، آنقدر تنگ‌ می‌ شود که‌ بر اندامش‌ می‌ چسبد، آنطور که‌ نوک‌ نیزه‌ به‌ غلافش‌ می‌چسبد، بطوریکه‌ مغز سرش‌ از بین‌ ناخن‌ و گوشتش‌، بیرون‌ می‌ آید! خداوند مار و عقرب‌ زمین‌ و حشرات‌ را بر او مسلط‌ می‌ کند تا نیشش‌ بزنند و او بدین‌ حال‌ خواهد بود تا خداوند او را از قبرش‌ محشور کند!

احوال ارواح

همه ما تابحال پیرامون هبوط ارواح به زمین، ملاقات آن‌ها با خانواده هایشان، رفت و آمد و زیارت اهل بیت شان و ... مطالبی را شنیده ایم و مطالعاتی را داشته ایم، اما آیا واقعا چنین چیزی امکان پذیر است؟!

همه ما تابحال پیرامون هبوط ارواح به زمین، ملاقات آن‌ها با خانواده هایشان، رفت و آمد و زیارت اهل بیت شان و ... مطالبی را شنیده ایم و مطالعاتی را داشته ایم، اما آیا واقعا چنین چیزی امکان پذیر است؟!

شاید این طور باید پرسیده شود که؛ " آیا ارواح می‌توانند به دنیا بازگردند و اهل بیتشان را ملاقات نمایند؟ "

در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا در این مطلب به سوالاتی از این قبیل پاسخ دهد، پس پیشنهاد می‌کنیم با ما همراه باشید.

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

آیا ارواح می‌توانند به دنیا مراجعت کنند و ما و اعمال ما را می‌بینند؟

به دو روایت از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام در این زمینه توجه کنید:

فَوَ الَّذی نَفْسُ محمَّدٍ بیده، لو یرَونَ مکانَهُ و یسْمَعونَ کلامَهُ، لَذَهَلُوا عَنْ مَیتِهم وَ لَبَکوا عَلی نُفُوسِهِم، حتّی اذا حملِ المیتُ علی نعشه رَفْرَفَ روحَهُ فوق النَّعشِ و هو ینادی یا اهلی و یا وُلدی لا تَلْعِبَنَّ بکم الدّنیا کما لَعِبَتْ بی، فجمعتُ المالَ مِنْ حِلِّه وَ غَیرِ حِلِّهِ ثُمَّ خَلَفْتُهُ لِغَیری، فالمهنا له و التَّبِعَةُ علی، فاحذروا مثل ما حَلَّ بی.


بیشتر بدانید: حقیقت مرگ چیست؟ 


به خدائی که نفس محمد در قبضه قدرت اوست اگر جایگاه او را می‌دیدند و صدایش را می‌شنیدند، میتشان را ترک می‌کردند و به حال خود می‌گریستند.

وقتی میت بر تابوتش حمل می‌شود، روحش بر تابوت بال می‌گشاید، و فریاد می‌زند،‌ای خانواده ام،‌ای فرزندانم، دنیا چنانچه با من بازی کرد با شما بازی نکند، من مال را از راه حلال و حرام جمع کردم و آن را برای غیر خود به جا گذاشتم، خوشی آن اموال برای آن‌ها و وبالش بر من است. پس از دنیا به جهت آنچه بر من رفت بر حذر باشید.

انَّ المؤمنَ لِیزُورُ اهْلَهُ فَیری ما یحِبُّ و یسْتَرُ عَنْه ما یکرَهُ وَ انَّ الْکافِرَ لَیزُورُ اهْلَهُ فیری ما یکرَهُ و یسْتَرُ عَنْه ما یحِبُّ.

مومن اهل خود را می‌بیند، خوبی‌ها را درک و بدی‌ها را متوجه نمی‌شود، ولی کافر بدی‌ها را می‌بیند و خوبی‌ها را نمی‌تواند ببیند.

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

روح چه وقت می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

ما مِنْ مؤمنٍ وَ لا کافرٍ الّا و هو یأتی اهْلَهُ عند زوالِ الشَّمْسِ فاذا رأی اهلَهُ یعْمَلُونَ بِالصّالِحات حَمِداللّهُ علی ذلک و اذْ رأی الکافِرُ اهْلَهُ یعْمَلُونَ بالصّالِحاتِ کانت علیه حَسْرَةً.

مومن و کافری نیست که هنگام زوال شمس نزد اهل خود می‌آید، چون مومن اهلش را در حال عمل صالح ببیند خدا را شکر می‌کند و، چون کافر اهلش را مشغول عمل صالح ببیند، حسرت می‌خورد.


بیشتر بدانید: آیا علم قادر است روح تولید کند؟! 


البته هبوط به دنیا به اندازه قدر و منزلت اموات صورت می‌گیرد.

امام صادق علیه السلام در ذیل روایت گذشته می‌فرماید:

وَ مِنْهُمْ مَنْ یزُورُ کلَّ جُمُعَةٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یزُورُ عَلی قَدْرِ عَمَلِهِ.

برخی هر جمعه و برخی به قدر اعمالش می‌توانند اهلش را زیارت کنند.

امام کاظم علیه السلام در جواب سئوال اسحاق بن عمار که پرسید میت چه مقدار اهلش را زیارت کند؟ فرمودند:

فِی الْجُمُعَةِ وَ فِی الْشَّهْرِ وَ فِی السَّنَةِ عَلی قَدْرِ مَنْزِلَتِهِ.

در جمعه و ماه و سال به مقدار منزلت و جایگاهش.

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

هم او از امام کاظم علیه السلام پرسید: آیا روح مؤمن، اهلش را زیارت می‌کند؟ امام پاسخ مثبت داد، اسحاق پرسید: چه مقدار؟ امام فرمودند:

عَلی قَدْرِ فَضائِلِهِمْ، مِنْهُمْ مَنْ یزُورُ فی کلِّ یوْمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یزُورُ فِی کلِّ یوْمَینِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یزُورُ فِی کلِّ ثَلاثَةِ ایامٍ.

به مقدار فضائل و مرتبه اش، برخی هر روز، برخی هر دو روز و برخی هر سه روز.

امام در بین سخنانش فرمودند:

وَ ادْناهُمْ مَنْزِلَةً یزُورُ کلَّ جُمُعَةٍ.

کمترین آن‌ها هر هفته یک بار اهلش را زیارت می‌کند. راوی پرسید:

در چه لحظه‌ای به دیدار اهل خود می‌آیند. امام علیه السلام فرمودند:

عِنْدَ زَوالِ الشَّمْسِ وَ مِثْلِ ذلک.

موقع زوال شمس و مثل آن.

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

اسحاق پرسید: ارواح به چه صورتی می‌آیند؟ امام علیه السلام فرمود:

فی صُورَةِ الْعُصْفُورِ اوْ اصْغَرَ مِنْ ذلک فَیبْعَثُ اللّهُ تَعالی مَعَهُ مَلَکاً فَیرِیهِ ما یسُرُّهُ وَ یسْتُرُ عَنْهُ ما یکرَهُ فَیری ما یسُرُّهُ و یرْجِعُ الی قُرَّةِ عَینٍ.

به صورت گنجشک یا کوچکتر از آن، خداوند با او ملکی می‌فرستد و هرچه روح را مسرور کند به او نشان می‌دهد و هرچه او را غمگین می‌کند از او می‌پوشاند و او هرچه مسرورش کند و موجب نور چشمش شود می‌بیند.

مطابق روایت دیگری، اسحاق می‌پرسد: ارواح به چه صورتی به زیارت اقوام خود می‌آیند. امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

فی صُورَةِ طائرٍ لَطیفٍ یسْقُطُ علی جُدُرِهِم و یشْرِفُ عَلَیم فَانْ رَآهُمْ بِخَیرٍ فَرِحَ وَ انْ رَآهُمْ بِشَرٍّ وَ حاجَّةٍ، حَزِنَ وَ اغْتَمٍ.

به صورت پرنده‌ای لطیف، بر دیوار‌ها می‌نشیند و آنان را می‌بیند، اگر آنان را در حال عمل خیر ببیند، خوشحال می‌شود و، چون چیزی بد بنگرد، محزون و غمگین می‌شود.

عبدالرحیم قیصر نیز می‌گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: آیاروح مومناهلش را دیدار می‌کند؟


ببینید: ویدئویی عجیب از حضور فرشته‌ای نزدیک یک کلیسا! 


نَعَمْ یسْتَأذَنُ رَبَّهُ فَیأذَنُ لَهُ فَیبْعَثُ مَعَهُ مَلَکینِ فَیأتیهِمْ فی بَعْضِ صُوَرِ الطَّیرِ، یقَعُ فی دارِهِ، ینْظُرُ الَیهِمْ وَ یسْمَعُ کلامَهُمْ.

بلی، روح از خداوند اذن می‌گیرد و خداوند اجازه اش می‌دهد و دو ملک را با او روانه می‌دارد و به صورت برخی پرندگان نزد اقوام خود می‌آید و بر خانه اش می‌نشیند، به اهل خانه اش می‌نگرد و صدایشان را می‌شنود.

آنچه از مجموعه این روایات بدست می‌آید این است که روح مؤمن همانند پرنده‌ای آزاد است هرکجا که خواست پس از کسب اجازه می‌تواند برود، و هرجا خواست می‌تواند بنشیند و عیناً بسادگی حرکت یک پرنده اوج می‌گیرد. او ما را می‌شناسند، ولی ما قادر به شناسائی او نیستیم و صدایش را نمی‌شنویم.

طبعاً اگر آدمی ارواح را بشناسد و صدایشان را بشنود، رغبت به هیچ عملی نمی‌یابد و زندگی او تعطیل می‌شود و البته حکمت امتحان خلایق و اعطاء ثواب و عقاب منتفی می‌شود. چه اینکه در آن صورت، ایمان به مبدأ و معاد ایمان به شهود خواهد بود نه غیب.

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

تنها روح «اولیای الهی» از آزادی برخوردار است

اولیای الهی و انسان‌های بسیار مؤمن و وارسته بعد از مرگ، روحشان از آزادی‌هایی برخوردار است.


بیشتر بدانید: سرنوشت دردناک قوم لوط به کجا رسید؟ 


اگر افرادی دارای درجه ایمان ضعیف باشند، در شب‌های جمعه روح آن‌ها یک آزادی خاصی پیدا می‌کند، این به خاطر این است که در این شب در‌های رحمت الهی گشوده می‌شود.

روح فرد با درجه ایمان کم، در حالت کما از آزادی برخوردار نیست

اینکه تصور کنیم آدمی که گناهکار و آلوده است و اعتقادات ضعیفی دارد، با اینکه مرگش کامل نشده است، از آزادی بسیار گسترده برخوردار شود، مثلاً بیست سال در کما باشد و در فضای معلقی بین مرگ و زندگی به سر برد و تفریح و خوش‌گذرانی کند، هیچ دلیل دینی و عقلی وجود ندارد!

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

آیا چیزی تحت عنوان «روح سرگردان» وجود دارد؟

روح سرگردان از تحریفاتی است که وارد دین مسیحیت شده است، اگر چنین مسأله‌ای وجود داشت، قرآن کریم حداقل اشاره‌ای به این موضوع می‌کرد که ممکن است، برخی روح‌ها سرگردان باشند، لذا آنچه که در مسیحیت آمده، درباره روح در گذشتگان است.

در عالم ارواح زمان و مکان مطرح نیست

پس از مرگ، ارواح مؤمنین در قید و بند زمان و مکان نیستند، البته مؤمنین خاص در زندگی دنیایی هم می‌توانند، طی‌الارض داشته باشند و دور دنیا را بگردند و مکان‌هایی که اراده می‌کنند یا خدا اراده می‌کند، حاضر شوند.


بیشتر بخوانید: حضرت عزرائیل و نحوه مرگ ملک الموت 


 

نحوه ارتباط ارواح با اهالی این دنیا/ روح چه افرادی از آزادی برخوردار است؟! / روح چه زمانی می‌تواند به دنیا هبوط کند؟

آیا فرد به کما رفته می‌تواند در عالم خیال فرد دیگری وارد شود؟

در مورد آدم حالت کما هیچ توصیفی نداریم و هیچ گزارشی نمی‌توان ارائه کرد، اما در مورد مرگ و عالم برزخ این شرایط وجود دارد، منتها آن آزادی‌هایی که مؤمنین دارند، می‌توانند در خواب کسانی که می‌خواهند و اراده می‌کنند، وارد شوند.

پس از مرگ، ارواح مؤمنین در قید و بند زمان و مکان نیستند، البته مؤمنین خاص در زندگی دنیایی هم می‌توانند، طی‌الارض داشته باشند و دور دنیا را بگردند و مکان‌هایی که اراده می‌کنند یا خدا اراده می‌کند، حاضر شوند.

برای ورود به خواب کسی حضور بر بالین او لازم نیست

کسی که به خواب می‌رود، حالتی شبیه به مرگ را تجربه می‌کند و روحش آن گونه که قرآن می‌فرماید «توفی» می‌شود و به سمت خدا بالا می‌رود، حال خداوند روح برخی را بر می‌گرداند و برخی را بر نمی‌گرداند.

فردی که به خواب می‌رود، به عالم ارواح نزدیک می‌شود و با ارواح می‌تواند، ارتباط برقرار کند، لذا اینکه روح در لحظه خواب حتماً بالای سر کسی که می‌خواهد بخوابد، حاضر باشد و با آن وارد عالم خواب و رویا شود، اصلاً وجود ندارد.

اثبات وجودروح

اثبات وجود روح
اثبات وجود روح
سوال : آیا روح وجود دارد; به چه دلیل؟
جواب : شخصیت واقعى آدمى را، جوهر مستقلى به نام «روح» تشکیل مى دهد که هم چون گنجى در ویرانه ى تن پنهان، و سرچشمه ى عقل، ادراک، شعور و احساس انسانى است; چنان که مولانا مى گوید:
هست اندر این تن جرم صغیر *** روح رخشانى و دنیاى کبیر
روح چون گنجى زیر دره اى *** آفتابى در دل یک ذره اى
جان گشاید سوى بالا بال ها *** تن فکنده در زمین چنگال ها
دلایل روشن و بى شمار عقلى و نقلى بر اثبات روح انسانى وجود دارد که به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:
دلایل عقلى
1. ما در هر چیز که شک و تردید داشته باشیم در این موضوع تردیدى نداریم که «وجود داریم». علم ما به خودمان «علم حضورى» است; یعنى من پیش خودم حاضرم و از خود جدا و غایب نیستم. آگاهى از خودمان از روشن ترین معلومات ماست که احتیاج به استدلال ندارد. این «من»، از آغاز تا پایان عمر، یک واحد بیش تر نیست «من امروز» همان «من دیروز» و «من بیست سال قبل» است. اکنون ببینیم این موجود واحدى که سراسر عمر را پوشانده است چیست؟ آیا ذرات و سلول هاى بدن و یا مجموعه ى سلول هاى مغزى و فعل و انفعالات آن است؟ اگر این هاست که در طول عمر و تقریباً در هر هفت سال یک بار تمام آنها تعویض مى گردند. در هر شبانه روز میلیون ها سلول در بدن ما مى میرند و میلیون ها سلول تازه جانشین آنها مى شوند، همانند ساختمانى که تدریجاً آجرهاى آن را بیرون آورند و آجرهاى تازه جاى آن بگذارند. این ساختمان بعد از مدتى به کلى عوض مى شود; بنابراین یک انسان هفتاد ساله، تقریباً ده بار تمام اجزاى بدنش عوض شده; لذا اگر همانند مادى ها انسان را فقط جسم و دستگاه هاى مغزى و عصبى و خواص فیزیکى و شیمیایى آن بدانیم، باید این شخص، آن شخص سابق نباشد; در حالى که هیچ وجدانى این سخن را نمى پذیرد. از این جا روشن مى شود که غیر از اجزاى مادى، یک حقیقت واحد و ثابت در سراسر عمر وجود دارد که تعویض نمى شود و اساس وجود ما را تشکیل مى دهد و عامل وحدت شخصیت ماست.[1]
2. اگر انسانى در یک باغ وسیع، آرام و با هواى مناسب و بدون مزاحم و پدیده اى که جلب توجه کند، قرار گیرد، در مقام آسایش کامل که از همه ى اشیاى اطراف و حتى از اعضا و جوارح خود غافل شود، یک چیز همواره در کانون توجهش قرار دارد و آن همان خود و روح اوست که در اوج فراموشى مطلق، خود را فراموش نمى کند و اصولا در هیچ جا، نه در اوج لذت و نه در حفیض اندوه و غم.[2]
3. هر انسانى، کارها، اموال و اعضاى خود را به «من» نسبت مى دهد مانند: دیدم، انجام دادم، کتاب من، دست و پا و سر من. این چه واقعیتى است که حتى اعضاى بدن به او تعلق دارد و غیر از اعضاى بدن است، این همان روح انسانى است.[3]
4. دلیل چهارم، یک دلیل فلسفى محض است که مطلق نفس (اعم از انسانى، حیوانى و نباتى) را ثابت مى کند. جان داران و موجودات پیرامون ما هر کدام آثار و کارهاى مختلف و متعدد مخصوص به خود بروز مى دهند; مانند: حس کردن، حرکت هاى متفاوت، رشد و نمو، تولید مثل و رفتارهایى که مخصوص یک فرد خاص است. مبدأ و ریشه ى این آثار، ماده و هیولاى مشترک و صور جسمیه نیست; زیرا در این صورت تمام آثار یکسان مى بود; پس حتماً یک موجود مجرد و غیرمادى در کار است که وجودش با سایر وجودهاى یکسان و مشابه فرق مى کند و آن همان نفس است.[4] صور نوعیه، علت بروز واکنش هاى خاص یک نوع مى شود، لکن هیچ گاه نمى تواند در جایگاه نفس باشد; چون نفس منشأ آثار ویژه ى فردى است، نه مربوط به تمام افراد یک نوع; به قول مرحوم صدرالمتألهین:
هر نیرویى که موجب بروز آثارى ناهمگون شود، همان نفس است.[5]
مثلا احمد و محمود در جسمانیت، انسانیت، شکل ظاهرى و... یکسان اند، اما هر کدام داراى اخلاق، رفتار و واکنش هاى ویژه ى خود هستند.
دلایل نقلى
1. قرآن کریم در آیات مختلف به وجود روح اشاره نموده است، مانند:
(فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ[6]); هنگامى که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید.
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکِین ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ.)[7]; و ما انسان را از عصاره ى گل آفریدیم; سپس او را نطفه اى در قرارگاه مطمئن -رحم- قرار دادیم. سپس نطفه را به صورت علقه -خون بسته -و علقه را به صورت مضغه -چیزى شبیه گوشت جویده شده-... در آوردیم سپس آن را آفرینش تازه اى دادیم. پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است.
(فَإِذا سَوَّیْتُهُ) یعنى مربوط به ساختمان جسمى انسان و (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)مربوط به آفرینش روح انسانى و (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ...)مربوط به آفرینش جسم و بدن و (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً) مربوط به آفرینش روح انسان است.
مراحلى که میان گل خالص (سُلالَة مِنْ طِین) و پوشاندن استخوان ها به وسیله ى گوشت (فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً) قرار دارد، یک نوع تکامل و حرکت مادى است; اما در مرحله ى (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ...) حرکت و تکامل فرق دارد; زیرا به جاى (خَلَقْنَا) با لفظ (أَنْشَأْناهُ) تعبیر شده که به معناى ابداع و آفرینش بى سابقه است که با مراحل قبلى متفاوت است و این جاست که خداوند خود را مى ستاید.[8]
2. در برخى از آیات، از مرگ به «توفّى» تعبیر شده است:
(اللّهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِها)[9]; خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند.
«تَوَفَّى» از ماده ى «وَفَّى» به معناى قبض و دریافت کردن است، نه از ماده ى «فوت» به معناى نابودى[10]. پس این آیه به جسم و روح داشتن انسان و ماندگارى روح نزد خداوند تصریح دارد.
اگر همه ى حقیقت انسان، جسم و بدن آن مى بود، هنگام مرگ چیزى نمى ماند تا ملائک اقدام به قبض و دریافت آن کنند; بنابراین، هنگام مرگ، جسم در خاکدان مى ماند و روح نزد یزدان مى رود.
3. مسأله ى وجود روح و ماندگارى آن پس از مرگ، در کلام امام على(علیه السلام)به صورت روشنى بیان شده است:
و صارَتِ الاجسادُ شَجَبةً بَعد بَضَّتِها و العظامُ نَخِرَةً بَعد قُوّیِّها و الارواحُ مُرْتَهنَةً بثقْلِ اعبائها[11]; بدن ها پس از آن طراوت، پوسیده و خاک شدند، استخوان ها پس از نیرومندى پوسیده شدند; اما روح ها در گرو سنگینى اعمال مانده اند.
این جمله ى نورانى، هم اصل وجود و هم بقا و جاودانگى روح را بعد از جدایى و فرسوده شدن بدن مى رساند.